توله سگ

آقایون احسان,حامد,ابراهیم پشتکوهی و.... آخه زنگ زدین به کغار که چیو بشنوین؟

تنها کاری که الان میتونه انجام بده اینه که همه چیزو یه طور دیگه نشون بده.حتما میگه بخاطر گروه به خاطر دوستم به خاطر اخلاقیات...مضحکه

لازم دیدم بگم که این آقایی که نمیدونم اینهمه جسارتو از کجا آورده که به من بگه توله سگ ، اصلا درحد شان خانوادگی من نیس و ناچیزتر و بی ارزش تر از اونیه که من دهنمو برای جواب بهش باز کنم.اینقدر بی شعور و این قدر از لحاظ فرهنگی پایینه. اقا وقتی یه کاری میکنی باید پاش وایسی ، فحش نشانه هیچی نیس جز درماندگی. 

وبگم که این سید دروغگوی خدا با یه توله سگ گفتن دست بردار نشد وچنان حرفی زد که از گفتنش شرمم میاد. باز بگین این اولاد پیغمبره و پاکه. شرم بر تو حقیر!

شب دوم

مسیج داد که اگه یه چیزی بگم بین خودمون میمونه؟ منم گفتم آره. بعد گفت احساس میکنم اگه صبر میکردم و اینقد احساساتی نمیشدم میتونستم عشق رو با وسعت بیشتری تجربه کنم. زندگیم شده از حقوق سربرج، تا فلکه برق و پوشک بچه ... زنم زن خوبیه اما من یکی رو میخوام که به من انرژی نوشتن بده. اون منو به دوران جوونیم ببره و من اونو به دوران کودکیش.فکر میکنم در مورد ازدواجم زود تصمیم گرفتم.بعضی وقتا دلم میخواد برم پارتی (!!!!!!!!!) اما خودمو تو یه پرانتز بزرگ میبینم.

من گفتم: مطمئنی که کسی بیشتر از زنت میتونه باهات کنار بیاد؟

گفت: شاید اینطور باشه امامن آرزوهای زیادی داشتم میخواستم برم دنیا رو بگردم. میخواستم یه نویسنده بزرگ بشم.



ای هم یکی از آخرین اس ام اس هاش.



ادامه دارد.......

اولین شب

شبی که به همه بچه های گروه برای اعلام ساعت تمرین فردا اس ام اس دادم یکیشون مسیج داد که "هنوز بیداری؟"منم هیچ بدی ازش ندیده بودم زیاد نمیشناختمش اما براش احترام قایل بودم.بنابرین جوابشو دادم.بعدشروع کردبه سوال پرسیدن ...منم خیلی عادی جوابشو دادم و حتا ازش حال زن و بچه هاشو پرسیدم.اونم گفت همه خوبن وبحثو عوض کرد.بعدیهو پرسید که تو فلانی رو دوس داری؟گفتم آره و همون موقع توضیح دادم که منظور عشق و ازدواج واینا نیس. اما اون گفت مواظب چاهی که زیر پاته باش.(منظورش ازچاه دوست صمیمی خودش بود که از من پرسیده بود دوسش دارم) و به طور غیرمستقیم اون دوستش که پیش من خیلی احترام داشت و داره رو داشت خراب میکرد.منم که به صداقت و سیادت این آقا شک نداشتم گفتم نکنه داره اتفاقی میفته که من بی خبرم.گفت مراقب خودت باش و این چیزا.فرداش سر تمرین مسیجاشو به دوستش نشون دادم واون گفت جوابشو بده ببین میخواد به کجا برسه.شب داشتم درس میخوندم که برام یه مسیج ازش اومد "اگه یه چیزی بهت بگم,بین خودمون میمونه؟ .....و در ادامه حرفایی زد که منو درمورد بی غرض بودنش به شک انداخت....

این آقا "کغار" بود که ادعای پاک بودنش داره همه رو له میکنه.

ادامه ماجرا رو فردا پس فردا همینجا بخونید.